یکی از سیاستهای مهم اجتماعی و فرهنگی در بیشتر کشورها میتواند ساخت و تولید سرمایه اجتماعی از طریق آموزش منابع انسانی باشد. سیستمهای آموزش عالی میتوانند با بهرهگیری از مفروضات سرمایه اجتماعی و فراهمآوری فرصتهای آموزشی برای همه گروههای اجتماعی زمینه مناسبی را برای رشد فرهنگی و اجتماعی و اخلاقی آنان در حوزههای مختلف عمومی فراهم آورند. بیتردید، اگر این سیاست اجتماعی در برنامهریزی درسی آموزش عالی در نظر گرفته شود، آثار و نتایج اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فراوانی را به همراه خواهد داشت. لذا، در این مقاله، سعی شده است تا میزان برخورداری دانشجویان از سرمایه اجتماعی و ابعاد آن بررسی شود. روش این تحقیق، توصیفی از نوع پیمایشی است و نمونه پژوهش نیز از بین دانشجویان دانشگاههای شمال کشور (مازندران، گیلان و گلستان) انتخاب شده است. نتیجه این تحقیق نشان میدهد که میزان برخورداری دانشجویان از سرمایه اجتماعی بالا نبوده و افزون بر این، تحصیل در آموزش عالی هم تأثیر در خور توجهی در افزایش سرمایه اجتماعی نداشته است.